اضطراب
عبارت است از يک احساس منتشر، ناخوشايند و مبهم هراس و دلواپسي با منشاء ناشناخته، که به فرد دست ميدهد و شامل عدم اطمينان، درماندگي و برانگيختگي فيزيولوژي است. وقوع مجدد موقعيتهايي که قبلاً استرس زا بودهاند يا طي آنها به فرد آسيب رسيده است باعث اضطراب در افراد ميشود. همه انسانها در زندگي خود دچار اضطراب ميشوند، ولي اضطراب مزمن و شديد غيرعادي و مشکلساز است. تحقيقات و بررسيها نشان ميدهند که اضطراب در خانمها، طبقات کمدرآمد و افراد ميانسال و سالخورده بيشتر ديده ميشود.
استرس و اضطراب در لغت جنبيدن، لرزيدن، تپيدن، پريشان حالشدن، يکديگر را با چيزي زدن، بهم واکوفتن، آشفتگي، بيتابي، بي آرامي ميباشد اينها کلماتي هستند که در زندگي روزمره، براي توصيف حالات و احساسات بسيار استفاده ميشوند: به طور مثال، بههنگام سخنراني در برابر جمع، بههنگام امتحان، بههنگام مشکلات مادي، تاُخير سر يک قرار و … هنگامي که در شرايطي چون شرايط فوق، در سخنان خود از اين دو کلمه استفاده ميکنيم، توجه چنداني به تفاوت موجود ميان آن دو نداريم؛ ولي به طور مثال هنگام سخن گفتن از مشکلات روحي شايع در کودکان و نوجوانان، بايد دقيق تر بود و تفاوت ميان استرس و اضطراب را به خوبي درک کرد. در روانشناسي، اضطراب مرحله پيشرفته استرس مزمن است، که هنگامي به صورت يک مشکل بهداشت رواني در ميآيد که براي فرد يا اطرافيانش رنج و ناراحتي بهوجود آورد يا مانع رسيدن او به اهدافش شود و يا در انجام کارهاي روزانه و عادي او اختلال ايجاد کند.
اضطراب هنگامي در فرد بروز ميکند که شرايط استرسزا در زندگي او بيش از حد طولاني شود يا بهطور مکرر رخ دهد، و يا اينکه دستگاه عصبي بدن نتواند به مرحله مقاومت تنيدگي پايان دهد و بدن براي مدتي طولاني همچنان بسيج باقي بماند. در اين صورت بدن فرسوده و در برابر بيماريهاي جسمي و رواني (مانند اضطراب) آسيبپذير ميشود.
علل اضطراب
به طور کلي علل اضطراب به چهارعامل زير برميگردد:
عوامل زيست شناختي و جسماني:
در افراد مضطرب، ميزان بعضي از هورمونهاي موجود در خون غيرعادي است؛ بنابراين هر آنچه که باعث اختلال در سيستم هورموني شود، براي بدن خطر محسوب ميشود. بارداري، کمکاري يا پرکاري تيروئيد، پايين بودن قند خون، وجود غدهاي در غدد فوق کليوي که هورمون اپي نفرين توليد ميکند و بينظمي ضربانهاي قلب از اين عوامل هستند.
عوامل محيطي و اجتماعي:
عوامل اجتماعي و ارتباطي بسياري باعث بهوجود آمدن اضطراب در افراد ميشود، مانند مشکلات خانوادگي،احساس جدايي و طردشدگي،… از عوامل محيطي ميتوان تغييرات ناگهاني و غيرمنتظره را، همچون زلزله، بيماري، مرگ يکي از نزديکان،… نام برد.
عوامل ژنتيکي و ارثي:
يکي از مهمترين عوامل اضطراب ژنتيک است و احتمال اضطراب در فرزندان افراد مضطرب بسيار بالا است. البته الگو قرار دادن رفتار پدر و مادر و يادگيري و تکرار کارهاي آنان نقش مهمي در اضطراب فرزندان دارد (عامل اجتماعي)، ولي تحقيقات و بررسيهاي انجامشده بر روي حيوانات و دوقلوهايي که با هم يا جدا از هم زندگي ميکنند و از والدين مضطرب به دنيا آمدهاند، نشان ميدهند که عوامل ژنتيکي نيز بسيار مؤثرند. با اين وجود باور نميرود که ژن به خصوصي در اين مورد نقش داشته باشد، بلکه ترکيب بعضي از ژنها چنين پيامدي را به دنبال دارد. طبق آخرين تحقيقات به نظر ميرسد که عوامل ژنتيکي در بعضي انواع اضطراب مانند اختلال هراس و ترس از مکان هاي باز نقش زيادي دارد.
اضطراب مرضي :
در ابتدا فرويد، 1926 اضطراب را واکنشي به تراکم تنشهاي غريزي در نظر گرفت. در اين منظر اضطراب گرايش سيستم عصبي به کاهش، يا حداقل ثابت نگاه داشتن کميتت هيجان غرايز متراکم شده است. نظريه اول فرويد در خصوص اضطراب بر مبناي مفهوم سازي کاهش- تنش در انگيزش استوار است که در آن انگيزه در جهت کاهش يا تخليه تنش هاي غريزي عمل مي کند و اضطراب محصول اين تنش است. فرويد، 1926 بعدها در خصوص ارتباط مستقيم بين اضطراب و تنش متراکم حاصل از غرايز ارضا نشده ترديد کرد. وي با انتشار بازداري، نشانه مرضي و اضطراب ، مفهوم سازي جديد خود را را به ميان آورد. بر اين اساس، اضطراب علامت خطري به من در خصوص احتمال قريب الوقوع يک ضربه تجربه آسيب زا است. ضربه، بر اساس نظر فرويد، “جدايي از موضوع عشق و يا عشق موضوع است”.
عوامل جانبي موثر در ابتلا به اضطراب
طبق گفتههاي بعضي از متخصصان، تغذيه نادرست نيز در ابتلا به اضطراب نقش دارد. کمبود بعضي از اسيد آمينه، منيزيم، اسيد فوليک و ويتامين B12، باعث تسريع در ابتلا به آن ميشوند.
استفاده از مواد مخدر و داروهاي روان گردان، برخي از ضايعههاي مغزي (که باعث ايجاد علايمي شبيه به علايم اختلال وسواس ميشوند)
انواع اختلالات اضطرابي
به طور کلي اختلالات اضطرابي شش نوع هستند که هر کس ميتواند به يک يا چند نوع از آن دچار شود.
اختلال اضطراب فراگير يا منتشر
اختلال اضطراب فراگير:
اين حالت در افرادي ديده ميشود که بهطور مداوم نگران وقوع اتفاقي هستند. موضوع اين نگرانيها ميتواند بسيار متنوع باشد: نگراني از بيمار شدن فرزندان، نگراني از مرگ يکي از آشنايان، نگراني از تهگرفتن غذا،… اين حالت به مرحله مقاومت استرس شباهت دارد و خطر چنداني ندارد.
از علايم آن ميتوان تپش قلب، بيقراري، خستگي، بيخوابي، تنگي نفس، اختلال در تمرکز و حافظه را نام برد.
اختلال هراس
اين افراد دچار حملات اضطرابي ناگهاني ميشوند که معمولاً چند دقيقه يا گاهي بيشتر به طول ميانجامد. اين حملات بسيار اتفاقي، و طوري رخ ميدهند که عامل تحريککننده اصلي مشخص نيست. افراد مبتلا به اين نوع اضطراب اغلب جوان هستند.
احساس تنگي و فشردگي در قفسه سينه، تپش شديد قلب، عرق کردن، لرزش، گيجي، احساس از دستدادن تعادل،… از علايم آن هستند؛ ولي اين علايم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر ميکنند دچار سکته قلبي شدهاند و ميترسند که بميرند.
ترس هاي يا اختصاصي
ترس هاي خاص: شايعترين نوع ترس مرضي است که طي آن فرد از مواجهه با بعضي موقعيتها، فعاليتها يا اشياء اجتناب ميکند، مانند بعضي از حيوانات (عنکبوت، موش، مارمولک،…)، بلندي، دريا، خون، مرگ،… هر چيزي ميتواند باعث اين نوع اضطراب (که خطر خاصي به دنبال ندارد) بشود. ترس از مکان هاي بسته، ترس از اجتماع و ترس از مکان هاي باز (که افراد مبتلا به آن از حضور در فضاي باز و پر ازدحام و شلوغ و خروج از محيط منزل خودداري ميکنند. اين اختلال معمولاً در نوجواني شروع ميشود، ولي سابقه آن ميتواند به دوران کودکي و تجربه اضطراب جدايي در آن زمان برگردد) از اين نوع اضطراب هستند.
اختلال اضطراب اجتماعي
اين نوع ترس در اواخر کودکي يا اوايل نوجواني شروع ميشود و ترس و شرمساري از اشتباه کردن، صحبت کردن در جمع، غذا خوردن، سرخ شدن يا لرزش صدا و… در برابر جمع است و با خجالت ساده تفاوت دارد. اين حالت اضطراب مانع شناخت افراد جديد ميشود و فرد را به انزوا و گوشهگيري ميکشاند.
اضطراب در کودکان و نوجوانان
تشخيص اضطراب و درمان آن در کودکان و نوجوانان بسيار مهم است، چون شخصيت آنان طي اين دوره شکل ميگيرد. بسياري از کودکان زماني که در شرايط جديدي قرار ميگيرند، دچار اضطراب ميشوند و واکنشهاي متعددي را از خود بروز ميدهند (لکنت زبان، آويزان شدن به پدر و مادر، خجالتي شدن، جويدن ناخن، …). وظيفه والدين در اين موقعيت اين است که با او با صبر و حوصله برخورد کنند و به او اعتماد به نفس لازم را براي مواجهه با آن شرايط بدهند. تشويق والدين در ارتباط بر قرار کردن فرزندان با محيط خارج از خانه و افراد غير فاميل بسيار مؤثر است. بسياري از والدين از اين احساس فرزندشان تا روزي که به مشکل برخورند (مثل اولين روز مدرسه) بي اطلاع هستند. يکي از شايع ترين دلايل دل درد و حالت تهوع که در کودکان دبستاني ديده ميشود، ترس و اضطراب آنها از مدرسه است. نگراني پدر و مادر (از ورود تازه کودک به مدرسه، وضعيت درسي او و …) باعث انتقال آن به فرزند ميشود و اضطراب او را افزايش ميدهد. از اختلالات اضطرابي شايع در کودکان ميتوان اضطراب اجتماعي، ترس از مدرسه، اضطراب امتحان و اضطراب جدايي را نام برد.
با بزرگ شدن کودک و پا گذاشتن به دوران نوجواني ممکن است اختلالات اضطرابي جديدي در او پديد آيد. در اين زمينه ميتوان به عوامل زير اشاره کرد:
اضطراب ناشي از پذيرفته نشدن از جانب همسالان
نوجوانان در اين مرحله از زندگي خويش به شدت به همسالان خود گرايش دارند و به دنبال برقراري ارتباط و دوستي با آنان هستند. والدين بايد نياز طبيعي مورد توجه همسالان قرار گرفتن فرزندشان را درک کنند و براي دوستان او احترام قائل باشند. همچنين حفظ اعتبار و شخصيت نوجوان در مقابل همسالان بسيار مهم است. ترس از برقرار کردن روابط عاطفي و اجتماعي و سرزنشهاي والدين در انتخاب دوستان به دليل متفاوت بودن فرهنگ و آداب و رسوم و ارزشهاي خانوادهها، باعث اضطراب در نوجوان ميشود. براي جلوگيري از پنهان کاري، پدر و مادر بايد در زمان مناسب و با منطق و ملايمت او را متوجه نتايج نامطلوب بعضي از معاشرتها کنند.
تغييرات جسمي
نگراني و اضطراب در اين مورد ميتواند ناشي از ديررسي يا زودرسي بلوغ، احساس خجالت، نا آگاهي و يا ترس از شرايط جديد و ناتواني در تطابق دادن رفتار خود با اين شرايط باشد. براي جلوگيري از اضطراب، پدر و مادر يا مربيان بايد به طور مناسب و شايسته، نوجوان را (قبل از پيدايش علايم ثانويه بلوغ) در جريان مسائل مربوط به تغييرات جسماني و آثار رواني آن بگذارند.
بروز رفتارهاي پرخاشگرانه
مخالفت با افراد مختلف در خانه و يا خارج از آن، از خصوصيات بعضي از نوجوانان است که ممکن است با پرخاشگري کلامي يا غير از آن همراه باشد. عدم توانايي کنترل اين رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب در بسياري از نوجوانان ميشود. براي جلوگيري از اين حالت، تربيت مناسب والدين، مقاوم ساختن فرزند در برابر سختيها از دوران کودکي و ايجاد امنيت رواني ميتواند مؤثر واقع شود. امر و نهيهاي غير اصولي و محدوديتهاي بيمورد در کسب استقلال و آزادي، باعث تحريک عصبانيت و خشمهاي کنترل نشده در نوجوانان ميشود. والدين بايد به نوجوان بياموزند که به هنگام خشم، منطقي برخورد کند و بدون توهين و تحقير ديگران عواطف خود را بيان کند. همچنين بايد به او بفهمانند که نحوه برخورد ديگران با او تا حدي نتيجه رفتار خود او با ديگران است.
ترس از مستقل شدن
يکي از عمومي ترين نيازهاي نوجوانان داشتن استقلال و آزادي است. کسب استقلال در بسياري از نوجوانان باعث اضطراب ميشود. از جمله مشکلاتي که طي دستيابي به استقلال در نوجوانان ديده ميشود، تضاد و دوگانگي است. يعني نوجوانان با اين که ميخواهند و ميدانند که بايد مستقل شوند، از استقلال ميترسند. ناآگاهي از وضعيت پس از استقلال، يکي از دلايل اصلي اين امر است. براي جلوگيري از ابتلا به اضطراب و دوگانگي، والدين بايد به نوجوان اعتماد به نفس و جرأت تجربه کردن دهند و براي او امنيت رواني فراهم کنند. دادن مسئوليت و فرصت به نوجوان و اجازه? اظهار نظر و تصميم درباره امور مربوط به خود، بدون تنبيه و تحقير او به خاطر اشتباهاتش، باعث ميشود تا او از خطاهايش عبرت بگيرد، راههاي مختلف زندگي را بياموزد و براي مستقل شدن آماده شود.
راه هاي جلوگيري از اضطراب
براي جلوگيري از اضطراب راههاي مختلفي وجود دارند. ميتوان موارد زير را مثال زد:
رژيم غذايي سالم
استفاده از غذاهاي متنوع و حاوي انواع مواد لازم به ميزان متعادل در حفظ سلامت بدن نقش اساسي دارد.
فعاليت بدني به طور منظم
ورزش کردن به خصوص به طور منظم يکي از راههاي پيشگيري و درمان اضطراب است. پيادهروي تند و سريع به مدت 40دقيقه ميزان اضطراب را به طور متوسط تا 14%کاهش ميدهد. به علاوه، ورزش کردن باعث بالا رفتن کارايي دستگاه تنفسي و گردش خون، حفظ تعادل وزن و شادابي فرد ميشود. ورزشهايي نيز چون يوگا باعث افزايش آرامش ميشوند و در جلوگيري از اضطراب بسيار مفيدند.
افزايش اعتماد به نفس
اعتماد به نفس بالا باعث ميشود تا بدن بتواند از حداکثر از نيروي خود براي مقابله با استرس استفاده کند.
عدم گوشه نشيني و اجتماعي بودن
هنگامي که افراد دچار فشار رواني ميشوند، به طور غريزي از صحنه عمل و اجتماع کنارکشيده و به گوشهاي پناه ميبرند، در حالي که گوشهگيري باعث تشديد استرس ميشود. ارتباط با افراد و دوستان، به خصوص کودکان که ميتوانند فرد را به خنده وادارند، باعث از ياد رفتن نگراني حتي براي مدتي کوتاه ميشود.
حمايت اجتماعي
وجود حمايت اجتماعي در زندگي هر فرد باعث ميشود تا او در مقابل بحرانهاي زندگي براي دفاع از خود سپري داشته باشد که به آن تکيه کند. حمايت اجتماعي، احساس امنيت و اعتماد به نفس را افزايش ميدهد و فرد را در مقابل استرس و فشار رواني مقاوم تر ميسازد.
انديشيدن به زمان حال
انديشيدن به زمان حال و کنار گذاشتن رؤياها و آرزوها براي موقعيتهاي مناسب تر آرامش ذهني را افزايش ميدهد. همچنين مشغول کردن ذهن به کاري که در حال انجام است و فکر نکردن به زمينههاي اضطرابزاي آن بسيار مؤثر است.
کسب اطلاعات در مورد شرايط تنش زا
بي اطلاعي از موقعيت فشارآور باعث استرس و اضطراب بيش تري در افراد ميشود. کسب آگاهي و اطلاع از شرايط و مواردي فرد که با آنها مواجه خواهد شد سبب ميشود که کمتر دچار نگراني و دلواپسي شود. به طور مثال در جريان گذاشتن بيماران از نحوه عمل و دردهاي پس از آن باعث ميشود تا آنان کمتر دچار اضطراب شوند.
خنديدن
خنده از سالمترين راههاي جلوگيري از فشار رواني است. به هنگام خنده هورموني ضد درد (که باعث احساس خوشي و سلامتي در شخص ميشود) در مغز آزاد ميشود و ميزان هورمونهاي استرس زا در خون پايين ميآيد.
ابراز هيجان بر روي کاغذ
نوشتن ساده هيجانات و احساسات بر روي کاغذ موجب تسکين فشارهاي رواني ناشي از رويدادهايي چون از دست دادن شغل، مشکلات خانوادگي و … ميشود.
درمان اضطراب
بعضي از موارد اضطراب اصولاً بيماري نيستند و بدون نياز به پزشک ميتواند درمان شود. به اين موارد، اضطراب طبيعي ميگويند که طي آن اضطراب به خوبي توسط بيمار کنترل و برطرف ميشود (مثل اضطراب ناشي از امتحان). اضطراب طبيعي ميتواند با روشهايي از قبيل حمام گرفتن به مدت طولاني، تنفس عميق، صحبت کردن با شخصي مورد اعتماد، استراحت در يک اتاق تاريک و … تحت کنترل درآيد.
مراجعه به پزشک زماني ضروري ميشود که خود درماني فرد جواب ندهد، يا فرد دچار هراس بيش از حد يا علايمي جديد و غيرقابل توجيه شود. در آن صورت پزشک درمان دارويي يا درمان غير دارويي (روشهاي کلاسيک) را به او پيشنهاد ميکند. از داروهايي که امروزه براي درمان اضطراب مورد استفاده قرار ميگيرند ميتوان فلوکستين (پروزاک) داروهايي از خانواده بنزوديازپينها (براي مدت کوتاه)، سرترالين و … را مثال زد. درمانهاي دارويي گاه در برخي بيماران داراي عوارضي هستند. از بين درمانهاي غيردارويي ميتوان تن آرامي ( آرام سازي، توقف تفکر، سرمشق دهي) بيوفيدبک و… را مثال زد. در اين روشها به بيمار آموزش داده ميشود که بدن خود را براي مقابله مؤثر و مستقيم با عوامل تنشزا آماده کند